جزئیات جنگ ارزی فروردین ۹۸
تاریخ انتشار: ۲۹ فروردین ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۳۴۸۰۴۲۶
روزنامه فرهیختگان: حالا که آتش سیل کمی فروکش کرده، بد نیست خواننده یک داستان کاملا هیجانانگیز از فروردین 98 باشید؛ قصه اتفاقی که قرار بود مانند سیل هزاران میلیارد به کشور خسارت وارد کند و بسیاری از مردم بخش مهمی از داراییهای خود را از دست بدهند، اتفاقی که به دلایلی رخ نداد و همان حاشیههای محدودی که از آن منتشر شد نیز در پشت اخبار مربوط به سیل پنهان ماند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
داستان هماوردی ایران با ایالات متحده آمریکا در عرصه اقتصادی و سیاسی، داستان یک تک و پاتک چندمرحلهای، روزانه و شاید ساعتی که نشان داد سطوح منازعه چقدر بالاست، آمریکا عزم زمینگیر کردن ایران را دارد و ایران نیز محکم ایستاده و توان پاسخگویی دارد.
بهتر است داستان را نه از ابتدای فروردین 98 و نه حتی اسفند، که از ایام تعطیلات نوروز سال گذشته یعنی فروردین 97 آغاز کنیم. فروردین سال گذشته و یک ماه پیش از آنکه ایالات متحده وارد آخرین و عملیاتیترین اقدام خود علیه ایران یعنی خروج از برجام و بازگرداندن تحریمها شود، از غفلت دولت و خواب بودن بانک مرکزی، وزارت اقتصاد و بخشهای دیگر دولت استفاده کرد و با ایجاد اخلالهایی در بازار ارزی ایران و مراکز مهمی چون دبی، شوک بزرگی به اقتصاد نابسامانمان وارد کرد؛ شوکی که باعث افزایش لحظهای نرخ دلار و کاهش ارزش پول ملی شد و تنها طی بازه حدودا 20 روزه از رقم 4700 تومان به 5700 تومان رسید که نشان از تغییر حدودا 20 درصدی داشت. خب این اتفاقات عادی نبود و بعدها مشخص شد چه تلاشهای گستردهای در دبی و حتی در سلیمانیه و هرات برای این اقدام صورت گرفته و البته در آن مقطع هم این اقدامات آنقدر ادامه یافت که نرخ ارز را تا چندین برابر افزایش داد.
بازار دبی به هم میریزد!
این فرآیند اما در ایام تعطیلات فروردینماه سال جاری نیز دوباره تکرار شد؛ یعنی وزارت خزانهداری ایالات متحده گمان کرد بانک مرکزی همچنان در سردرگمی به سر میبرد و میتواند دوباره از فرصت استفاده کرده، تجربه شیرین گذشته را تکرار و ضربه بعدی را محکمتر به ایران وارد کند، لذا اقدامات بسیار قابلتوجهی را در این ایام برای اخلال در بازار ارزی ایران و افزایش دوباره قیمت ارز ساماندهی کرد.
اولین اقدام مداخلات اقتصادی با چاشنی اقدامات اطلاعاتی بود؛ به این صورت که دستور دخالت در بازار ارزی دبی از سوی خزانهداری آمریکا صادر میشود و چند فشار توأمان روی درهم دبی با هدف اخلال در دسترسی ایران به درهم و همچنین کشف و قیمتگذاری دلار در تهران صورت میپذیرد.
در این ایام اولا بازار دبی شاهد معاملات کاملا مشکوک بدون هیچ توجیه اقتصادی است؛ به این صورت که خریدارانی تلاش میکنند درهم را به نرخ ریال بیشتری خریداری کنند. علاوهبر این به صورت همزمان دستگاه اطلاعاتی دبی با ارسال اطلاعیهای به بازار و به مقصد تمامی صرافهایی که کار تبدیل درهم به ریال را انجام میدادند، تهدید میکند که همکاری با طرفهای ایران عواقب سنگینی در پی خواهد داشت؛ فشاری که تا پیش از این و حتی در ایام زمستان 96 مشاهده نشده بود.
موج منفی اخبار یکی پس از دیگری منتشر میشوند
مرحله بعدی انتشار اخبار منفی علیه ایران در 6 روز ابتدایی سال است. در اولین گام برایان هوک، رئیس گروه اقدام علیه ایران در وزارت خزانهداری آمریکا وارد عمل شده و در نمایش غیرواقعی و بدون اتکا به تحولات میدانی، اعلام میکند که ایالات متحده قصد ندارد معافیتهای تحریمی ایران یعنی معافیتهایی که برای هشت کشور صادر شده و امکان خرید نفت از ایران را برای آنها فراهم آورده، تمدید کند. فعالیت رسانهای درون آمریکا و به کمک رسانههای بینالمللی روی این اظهارنظر به سرعت باعث انتشار آن و تشدید التهاب در بازار میشود.
گام بعدی تروریستی اعلام کردن سپاه بود و زمانی خبر آن اعلام شد که مجموعه اقدامات ایالات متحده آمریکا نتوانست آنطور که کاخ سفید انتظار آن را داشت، عمل کرده و بازار ارزی ایران را به هم بریزد. در این زمان آمریکا به گمان اینکه سپاه نقش موثری در اقتصاد ایران دارد، با جوزدگی و عجله خاصی سپاه را در زمره گروههای تروریستی معرفی کرده و امید داشت که از این مسیر به هدف اصلی خود یعنی تضعیف اقتصاد ایران برسد. این اقدام ایالات متحده همانطور که قبلا هم گفته شد، در تاریخ روابط بینالملل کاملا بیسابقه بود، چراکه تا به حال سابقه نداشته کشوری نیروی رسمی نظامی کشور دیگری را که عضویت رسمی سازمان ملل و قانون اساسی رسمی و محترمی دارد، بهعنوان گروه تروریستی معرفی کند و سطح تنشهای منطقهای و بینالمللی را تا این حد افزایش دهد.
همینجا باید گفت این پکیج اقدام علیه ایران با شدت کمتری در نوروز سال 97 نیز اجرا شده بود و نتیجه بسیار موثری گرفته و توانسته بود ارز را در ایام تعطیلات قریب به 20 درصد گران کند. اما خب حالا سوال اینجاست که چرا تکرار تشدیدشده همان مجموعه اقدامات در نوروز 98 اجازه بههمریختگی در بازار و افزایش قیمت دلار را نداد و نهایتا با افزایش کمتر از هزار تومان، یعنی رقمی حدود 700 تومان عملیاتی شد.
اولین پاتک ایران، بانک مرکزی به تعطیلات نرفت!
تا قبل از تروریستی اعلام کردن سپاه، آمریکاییها امیدوار بودند فشارهای اطلاعاتی و اقتصادی در دبی و توامان انتشار خبر عدم صدور معافیت خرید نفت از ایران نتیجه بدهد و بتوانند اقتصاد ایران را بیش از سال 97 ملتهب کنند.
اما چه شد که به این هدف خود دست نیافتند؟ بانک مرکزی با توجه به تجربه گذشته و اطلاعاتی که در دست داشت، در تعطیلات نوروز امسال بازارها را رها نکرد؛ یعنی از همان روز اول بانک مرکزی در بازار حاضر بود؛ بدین صورت که صرافیهای بانکی باز بودند و رئیس کل بانک مرکزی در همان روز اول فروردین با حضور در صرافیها شرایط را موردبررسی قرار داد.
این هوشیاری بانک مرکزی نسبت به نرخ ارز در بازار آزاد از روز اول تا روزهای چهارم و پنجم فروردینماه ادامه داشت و پس از کشف اقدامات آمریکا و امارات، در روز ششم خود وارد بازار آزاد شد، یعنی نرخ صرافیها را بالا گذاشت و همزمان با تزریق ارز نرخها را کاهش داد.
این اقدام بانک مرکزی در هفته ابتدایی فروردین موثر واقع شد و در عین ناباوری مقامات آمریکایی، توانست از افزایش نرخ ارز در بازار تهران جلوگیری کند.
از اینرو آنها مرحله دوم و اضطراری نقشه خود را عملیاتی کردند و چند روز بعد از پیبردن به شکست پکیج اول، با اعلام تروریستی بودن سپاه فاز جدید اقداماتشان را آغاز کردند. این اقدام البته از قبل طراحی شده و پیشزمینههای حقوقی آن آماده شده بود.
تروریستی اعلام کردن سپاه پس از شکست مرحله اول عملیات
با اینکه قرار دادن سپاه در لیست گروههای تروریستی دارای وجوه امنیتی و حقوقی هم بود، اما آمریکاییها به صورت بیسابقهای تلاش کردند با این اقدام وحشت اقتصادی در ایران ایجاد کنند، چراکه گمان میکردند نیمی از اقتصاد ایران در دستان سپاه است و با تروریستی اعلام کردن آن بخش مهمی از اقتصاد ایران به چالش کشیده میشود.
اما خب این اقدام هم نتیجه اقتصادی در پی نداشت و چالشی در بازار ارز و... ایجاد نشد. این خود سوال مهمی بود که پاسخ آن را «فرهیختگان» پیش از این نیز تشریح کرده و گفته بود در واقعیت و در عمل تروریستی اعلام شدن سپاه آثار اقتصادی جدیدی نداشت. علت این امر هم ماجرای تحریم کاتساست.
کاتسا منتهیالیه تحریم بود، نه تروریستی اعلام کردن سپاه
در تاریخ هیچ اقدام محدودیتسازی علیه سپاه پاسداران فراتر از تحریم کاتسا وجود نداشته و وجود هم نخواهد داشت. در تحریم کاتسا تمام بازوهای اقتصادی، ارزی و مالی سپاه با تگ STGT (که برچسب حامی تروریسم بودن است) شناسایی و تحریم شدند؛ از بانک انصار و صرافی انصار و بانک مهر اقتصاد گرفته تا افراد و حتی مجموعههایی که با اینها مرتبط بودند. بدین صورت که در فصل سپاه تحریمِ کاتسا آمده بود که اگر کسی با STGT شناخته شود، نهتنها از چرخه دلار حذف میشود، بلکه به صورت خودکار هم خودش و هم هر کسی که با آن همکاری میکند هم وارد لیست تحریم شده و از چرخه دلار هم حذف میشود؛ مکانیسمی که تحت عنوان مکانیسم اشاعه است. از اینرو باید گفت تحریم کاتسا منتهیالیه تحریمی است که ایالات متحده میتواند علیه مجموعهای اعمال کند که از سال 2017 علیه سپاه اعمال شده بود. در این میان البته این نکته مهم قابل اشاره است که متاسفانه به دلیل ضعف اطلاعرسانی در ایران وحشت یک تحریم واحد از سوی ایالات متحده تاکنون سه بار به مردم ایران تحمیل شده است.
آنچنانکه اشاره شد، ایالات متحده در سال 2017 با پوشش خبری گسترده تمامی تحریمهای شامل حال یک گروه تروریستی را علیه سپاه پاسداران ایران ذیل تحریم کاتسا اعمال کرد و در آن زمان فشاری را به مردم ایران وارد ساخت. آنها البته این فشار و تلاش برای ایجاد یک وحشت را در 19 فروردینماه دوباره تکرار کرده و به جامعه ایران القا کردند که دوباره تحریمی اقتصادی تشدید شده است و متاسفانه طی دو روز گذشته و پس از تایید کنگره برای بار سوم این اقدام را انجام دادند، در حالی که این اتفاق به هیچ عنوان یک تحریم جدید اقتصادی نبود.
بعد از تروریستی خواندن سپاه، فشارها در امارات هم بیشتر شد و اینبار به بهانه تروریست بودن سپاه، بدون هیچ دلیل منطقی و حقوقی، هرگونه همکاری با ایران در بازار دبی شامل خرید و فروش درهم ممنوع شد. این اتفاق فشار عظیمی وارد و محدودیتهای گستردهای در بازار دبی برای ایران فراهم آورد.
حالا اما سوال اینجاست که چرا با این حجم عجیب از فشار و تلاش آمریکاییها در دبی علیه ایران اقدام کردند؟ مگر آنها به این فکر نمیکنند که ممکن است این میزان از فشار باعث جایگزین شدن دبی شود؟ پاسخ واضح است، در واقع آمریکاییها پیش از این متصور نبودند که ایران بتواند جایگزینی نهتنها برای درهم بلکه برای نرخگذاری در دبی پیدا کند و گمان میکردند این اقدام از آخرین مرحلههای فشار است و نتیجه بزرگی در پی خواهد داشت.
پاتک دوم بانک مرکزی، موثرتر از اقدام اول
در این ایام اما آمریکاییها نگران اقدامات تهران بودند و میخواستند کار را با فشار گسترده یکسره کنند. آنها مدتی بود میدیدند هر دو ابزار قدرت آنها در دبی به سرعت در معرض تهدید قرار گرفته است، چراکه در ایران چند اقدام موثر در حال شکلگیری و نتیجه گرفتن است. از یک سو بانک مرکزی با عراق به تفاهماتی رسیده و آثار آن به تدریج بروز خواهد کرد و از سوی دیگر به غیر از جابهجایی نقطه تبدیل ریال به دلار، بانک مرکزی سراغ ایجاد بازار متشکل روی ارز نقد تهران هم رفته است که این اقدام اگرچه نه به فوریت، اما در طول زمان باعث میشود ارجاع نرخ به درهم بهشدت تضعیف شود؛ چراکه نتیجه آن تولید نرخ در داخل تهران است. با این اوصاف آمریکا میبیند بانک مرکزی در حرکت است و جایی میرسد که هم جایگزین برای درهم داشته باشد و هم جایگزین برای نرخسازی، پس سعی میکند از همه ابزارهای موجود استفاده کند، لذا همه صرافها در دبی را تهدید میکند.
در این شرایط بانک مرکزی حربه جدیدی را در دبی مطرح کرد که پیش از آن به این صورت سابقه نداشت. بانک مرکزی اعلام کرد هرکس در دبی به من اسکناس درهم بدهد، من در تهران به او به همان میزان ارز میدهم که این خود دو معنای مهم و کارکردی اقتصادی داشت؛ اول اینکه اساسا انتقال اسکناس درهم یا دلار از دبی به تهران دارای کارمزدی بین دو تا چهار درصد است و کسی که بداند با راهکاری مثل راهکار بانک مرکزی از پرداخت این کارمزد معاف میشود، از آن استقبال میکند.
از اینرو در اینجا بانکمرکزی از منابع اسکناس قوی خود در تهران استفاده کرد برای اینکه در امارات بتواند درهم دریافت کند.
بدین ترتیب با توجه به اینکه اینها منابع جدید و غیرقابل ردیابی و تهدید بودند، بهطور ناگهانی حجم قابلتوجهی از درهم به سوی بانک مرکزی در دبی روانه شد. این منابع آمدند تا از فرصت حذف کارمزد استفاده کرده و سود مناسبی کسب کنند، لذا همزمان ارز قابلتوجهی را در اختیار بانک مرکزی قرار دادند، از اینرو امکان تزریق درهم برای بانک مرکزی ایجاد و از پدیدآمدن شوک جلوگیری شد. این اقدام نهایتا امروز باعث شده قدرت دخالت بانک مرکزی در بازار نسبت به ایام دو سال پیش بهمراتب بیشتر شود.
نتیجه اما مساله مهمی است؛ فروردینماه 1398 مشخص کرد ایران با وجود توسعه تهدیدها، ابزارهای گوناگونی برای مقابله دارد و میتواند با اقدام بهموقع و هوشیاری لحظهای تهدیدهای بزرگی را دفع و حتی آنها را به فرصت تبدیل کند، چنانکه اگر در مقابل پکیج عملیاتی وزارت خزانهداری آمریکا در یک ماه گذشته ایستادگی نمیشد، شاید رقم دلار به سطوح باورنکردنی رسیده بود، اما امروز تنها با افزایش 700 تومانی حمله آمریکا مهار شده است.
منبع: فردا
کلیدواژه: جنگ ارزی آمریکا اخبار سیل
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.fardanews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فردا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۳۴۸۰۴۲۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
جایگزین اسکناس کیلویی
خبرساز شدن تصویری از یک گردشگر روس با کیسهای پر از دستههای اسکناس ریال، بار دیگر جای خالی اسکناس درشت در اقتصاد ایران را به سیاستگذار یادآوری کرد.
به گزارش دنیای اقتصاد، البته باید توجه کرد این موضوع منافاتی با ضرورت مهار تورم بهعنوان یک اولویت برای سیاستگذار ندارد، اما به نظر میرسد با کاهش ارزش ریال، انتشار اسکناسهای جدید که قابلیت پوشش معاملات را داشته باشد، یک ضرورت محسوب میشود. از سوی دیگر میتوان با اطلاعرسانی بیشتر، استفاده از کارتهای اعتباری مخصوص گردشگران را هم رواج داد.
تصویر یک گردشگر روس با کیسهای پر از اسکناس ریال بار دیگر افت ارزش ریال و جای خالی اسکناسهای درشت را در اقتصاد ایران یادآور شد. پیش از این نیز نسبت به اثری که این موضوع بر وجهه بینالمللی کشور خواهد داشت، اشاره کرده بودیم. حال بار دیگر ضرورت چاپ اسکناسهای جدید در اقتصاد ایران مطرح میشود.
طی روزهای گذشته تصویری در شبکههای اجتماعی با عنوان «تصویری غمانگیز از ارزش سقوط پول ایران» دستبه دست شد. این تصویر گردشگر روسی را نشان میدهد که ۳۰۰ دلار را به ریال ایران تبدیل کرد و بهدلیل حجم بالای این اسکناسها آنها را با کیسه پلاستیکی حمل میکرد. در کنار مساله افزایش تورم و کاهش ارزش پول ملی، یکی از نکاتی که پس از انتشار این خبر باید به آن توجه کرد، جای خالی اسکناسهای درشت در اقتصاد ایران است. همانطور که «دنیایاقتصاد» پیش از این نیز در گزارشهایی به این موضوع پرداخته بود سالها است که پس از انتشار اسکناس ایران چک یکمیلیون ریالی اسکناس بزرگتری در اقتصاد ایران چاپ نشده است.
این در حالی است که با افزایش تورم قدرت خرید این اسکناس بهشدت کاهش یافته است. در چنین شرایطی به نظر میرسد زمان آن رسیده باشد که سیاستگذار پولی دست به انتشار اسکناسهای درشتتری برای سهولت مبادلات افراد بزند. البته پیش از این اخباری منتشر شده بود که خبر از برنامه بانکمرکزی برای چاپ ایرانچکهای ۵۰۰ هزار تومانی میداد. خبری که البته پیگیریها نشان داد صحت ندارد و پس از آن نیز بانک مرکزی در اطلاعیه بهطور رسمی خبر داد برنامهای برای چاپ اسکناسهای درشتتر ندارد. البته مشخص نیست سیاستگذار پولی به چه دلیل فعلا قصد ندارد در این راستا اقدامی انجام دهد.
نکته دیگری که پیشتر به آن اشاره کرده بودیم، اثری است که این موضوع میتواند بر وجهه اقتصاد کشور در مقابل گردشگران داشته باشد. موضوعی که در جریان انتشار تصویر مذکور شاهد آن بودیم؛ بنابراین یکی از دلایلی که با استناد آن میتوان به لزوم چاپ اسکناسهای درشتتر در اقتصاد ایران اشاره کرد، همین مساله است.
نقش پررنگ کارتهای گردشگریالبته اگر عوامل دیگر را کنار بگذاریم و بخواهیم تمرکز خود را بر مساله گردشگران خارجی بگذاریم، یکی دیگر از نکاتی که به نظر میرسد در این زمینه مغفول مانده، فراهم کردن سازوکاری برای استفاده گردشگران از کارتهای اعتباری است. هر چند بهدلیل تحریمها امکان استفاده گردشگران از کارتهای اعتباری سایر کشورها وجود ندارد، اما بانکهای کشور امکان استفاده از کارتهایی را برای گردشگران خارجی فراهم کردند.
این کارتها قابلیت شارژ دارند و گردشگران میتوانند در لحظه آن را شارژ کنند. همچنین این امکان وجود دارد که در پایان سفر، باقیمانده کارت را دریافت کرده و آن را به ارز کشور خود تبدیل کنند. با این حال به نظر میرسد بهدلیل عدم اطلاعرسانی کافی برای گردشگران خارجی چندان از این قابلیت استفاده نمیکنند. یکی دیگر از مسائلی که ضرورت چاپ اسکناس درشت را پررنگ میسازد، به صرفه کردن چاپ اسکناس برای بانک مرکزی است. در شرایط فعلی بانکمرکزی میگوید هزینه چاپ اسکناسها از ارزش آنها بیشتر است؛ در نتیجه برای این نهاد اقدامی به صرفه نیست. حال اینکه با چاپ اسکناسهای درشتتر میتوان این مساله را برای بانک مرکزی برطرف کرد.
پوچ بودن ادعای تورمییکی از نکاتی که منتقدان چاپ اسکناس درشتتر در اقتصاد به آن اشاره میکنند، اثر تورمی آن است. این در حالی است که این امر یک موضوع فنی است و هیچ اثری بر متغیرهای پولی و تورم ندارد. از سوی دیگر بسیاری از اقتصادهای پیشرفته که اسکناسهای درشتی در آنها مبادله میشود، تورمهای پایینی دارند؛ بنابراین نمیتوان گفت این اقدام میتواند به رشد تورم منجر شود.
بهعبارت دیگر، آنچه میتواند روند تورمی فعلی را مهار کند، توجه به بیانضباطی مالی و بودجهای دولت، کاهش هزینهها و بهطور کلی مقابله با کسریبودجه است. همچنین باید توجه کرد که پیشنهاد چاپ اسکناسهای درشتتر به معنی بیتوجهی به لزوم رفع معضل تورم نیست و لازم است سیاستگذار در کنار این اقدامات تکمیلی توجه کافی به اجرای سیاستهای ضدتورمی داشته باشد.